يک فنجان بصيرت



مارک دوبوويتز رئيس بنياد دفاع از دموکراسي از معماران اصلي بسياري از تحريم هايي است که اکنون عليه ايران به اجرا در مي آيند. وي در مورد تحريم ها مشاوره زيادي به وزارت خزانه داري و کاخ سفيد ارائه کرده است. جنيفر رابين يادداشت نويس واشنگتن پست وي را « آموزگار تحريم ها» خطاب کرده است.


پايگاه بصيرت / گروه بين الملل / شيرين زارعپور


دوم شهريور ماه وزارت امور خارجه با صدور اطلاعيه اي، بنياد دفاع از دموکراسي‌ها و مدير آن را در فهرست تحريمي جمهوري اسلامي ايران قرار داد و در پي آن، جان بولتون، مشاور امنيت ملي آمريکا در توييتي مدعي شد "تهديد ايران عليه يک انديشکده آمريکا و مديرعاملش از عرف خارج است. بنياد دفاع از دموکراسي کار مي را در افشاي فساد و فعاليت‌هاي خصمانه ايرانيان انجام داده است و بعيد مي‌دانم که اين اقدام بي‌اعتبار جلوي آن‌ها را بگيرد. ايران مسئول تمام اقداماتي که به بنياد دفاع از دموکراسي يا هر شهروند آمريکايي لطمه بزند، خواهد بود"


در بخشي از اطلاعيه وزارت خارجه آمده است: با عنايت به اينکه موسسه آمريکايي با نام متقلبانه «بنياد دفاع از دموکراسي ها» - و به ويژه مارک دوبوويتس مدير اين بنياد - آگاهانه و عامدانه از طريق اقداماتي از قبيل توليد و انتشار دروغ، تشويق، م، لابيگري و کارزار تبليغاتي منفي به نحوي موثر در طراحي، اعمال و تشديد اثرات تروريسم اقتصادي عليه کشورمان مشارکت داشته و دارند؛ و به شکلي جدي و فعال در جهت آسيب وارد کردن به امنيت و منافع حياتي مردم ايران تلاش کرده و مي کنند، وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران، در اجراي تکاليف مقرر در تبصره يک ماده 4 و تبصره يک ماده 5 از قانون مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجويانه و تروريستي آمريکا در منطقه مصوب 1396/5/22، به دنبال هماهنگي هاي صورت گرفته با مراجع ذيربط، بدينوسيله اين بنياد و "مارک دوبوويتس" مدير آن را در فهرست تحريمي موضوع قانون مذکور قرار مي دهد و لذا نامبردگان مشمول آثار قانوني مواد 6 تا 8 قانون موصوف خواهند بود.


گزارشگر خزانه داري امريکا


بنياد دفاع از دمکراسي‌ها (Foundation for Defense of Democracies) با علامت اختصادي (FDD) يک اتاق فکر و انديشکده سياسي مستقر در واشينگتن دي سي است که تمرکز فعاليت هاي آن بر امنيت ملي و سياست خارجي ست. اين بنياد نقش مهمي در شکل گيري سياست خارجي واشينگتن و طراحي اقدامات خصمانه در قبال ايران دارد. در جنگ اقتصادي تحميلي که اتاق فکر ان خزانه داري امريکاست، موسساتي با عناوين انديشکده و بنيادها نقش محوري را ايفا مي کنند تا کمترين تحرکات اقتصادي را به خزانه داري امريکا فهرست و گزارش دهند. در اين ميان نقش موسسه صهيونيستي دفاع از دموکراسي ها تعيين کننده است. 


«هجوم به اقتصاد ايران» يکي از راهکارهايي است که براي مهار و براندازي جمهوري اسلامي در نظر گرفته شده. کليفور دي مي (Clifford D. May)مدير بنياد دفاع از دموکراسي‌ها در خصوص مهار ايران معتقد است که آمريکا و کنگره‌ي اين کشور به‌عنوان مخالفان توافق با ايران ‌مي‌بايست با هجوم اقتصادي، بهره‌برداري اقتصادي ايران را کند کنند. باراک اوباما، رئيس‌جمهورسابق آمريکا نيز در جريان مبارزات جمهوري‌خواهان و دموکرات‌هاي سنا براي به چالش کشيدن اقدامات اوباما در زمينه‌ي توافق هسته‌اي با ايران، طي نامه‌اي به سناتورها قول داده بود که فشار اقتصادي عليه ايران را به‌عنوان يک استراتژي دائمي همچنان حفظ کند.


بازيگران کازينوي صهيونيستي


اين موسسه متعلق به «شلدون ادلسون» کازينودار و ميلياردر يهودي و دوست مشترک بنيامين نتانياهو نخست‌وزير رژيم صهيونيستي و دونالد ترامپ رئيس‌جمهور آمريکا و امارات‌متحده است.


مارک دوبوويتز رئيس بنياد دفاع از دموکراسي از معماران اصلي بسياري از تحريم هايي است که اکنون عليه ايران به اجرا در مي آيند. وي در مورد تحريم ها مشاوره زيادي به وزارت خزانه داري و کاخ سفيد ارائه کرده است. جنيفر رابين يادداشت نويس واشنگتن پست وي را « آموزگار تحريم ها» خطاب کرده است. در گزارشي از نيويورک تايمز اقدامات مارک دوبوويتز براي نابودي توافق هسته اي، يکي از مهم ترين اقدامات رئيس بنياد دفاع از دموکراسي خوانده شده است. بر اساس اعلام وب سايت بنياد دوبوويتز، وي رياست يک تيم متشکل از 40 تحليلگر سياسي را بر عهده دارد که در طي سال هاي گذشته يادداشت و تحليل هاي زيادي را در انتقاد از برجام به نگارش در اورده اند. بسياري از تحليلگران آن ها در شبکه فاکس نيوز حضور پيدا کرده اند. 


يکي از اعضاي مهم بنياد دفاع از دموکراسي، رائول مارک گرشت است. رائول مارک گرشت، نويسنده چند جلد کتاب، و از کارشناسان ارشد حوزه تروريسم در ايران، عراق و افغانستان در بنياد دفاع از دمکراسي است. او همچنين به عنوان ويراستار در نشريه " The Weekly Standard" فعاليت داشته و به عنوان خبرنگار در نشريات ديگر همچون " The Atlantic Monthly " قلم فرسايي کرده است. از رائول مارک گرشت تاليفاتي نيز در نشريه هاي وال استريت ژورنال، نيويورک تايمز به چاپ رسيده است. عضو ميهمان در " the American Enterprise Institute"، مديريت طرح ابتکار عمل در خاور ميانه در موسسه " New American Century" و حضور در اداره عمليات سازمان سيا به عنوان کارشناس خاورميانه ازجمله فعاليت هايي است که در کارنامه رائول مارک گرچت به چشم مي خورد. 


«سعيد قاسمي نژاد» عضو «پژوهشي» پيوسته‌ي انديشکده‌ي فوق‌صهيونيستي «بنياد دفاع از دموکراسي‌ها» يا FDD است که به عنوان يکي از مراکز لابي حزب ليکود در سياست ايالات متحده شناخته مي‌شود.وي فعال دانشجويي، دبيرکل تشکيلاتي موسوم به «دانشجويان و دانش آموختگان ليبرال ايران» و مدير مرکز ايراني مطالعات ليبراليسم در زمان دولت اصلاحات بود که در سال 82 به اتهام اغتشاش و اخلال در نظم عمومي به دو سال حبس محکوم شد و اکنون به عنوان تحليلگر درباره? موضوعات مرتبط با سياست و اقتصاد ايران با تلويزيون صداي آمريکا، فرانس 24، راديو بين‌المللي فرانسه، راديو فردا، تلويزيون بي‌بي‌سي فارسي، راديو زمانه‌، راديو دوچه‌وله، شبکه توانا و ديگر رسانه‌هاي ضدايراني مصاحبه و همکاري مي‌کند. او دانش‌آموخته‌ي رشته مهندسي عمران در دانشکده فني دانشگاه تهران است. قاسمي‌نژاد اکنون از مبلغان رضا پهلوي است و به شدت در حوزه‌ي تحريم ايران فعال است و با دولت آمريکا همکاري مي‌کند.در يکي از مقالاتي که قاسمي نژاد با عنوان «تورم در ايران اوج مي گيرد» در سايت بنياد دفاع از دموکراسي ها منتشر کرده مقامات کاخ سفيد را به ادامه سياست افزايش تحريم ها با هدف به زانو درآوردن کامل اقتصاد ايران تشويق کرده و از اعمال فشار اقتصادي بر ايران ابراز خوشحالي مي کند. وي درخط آخر مقاله اش مي نويسد: " استمرار کمپين حقيقي فشار حداکثري، تهران را به انتخاب ميان بقاي رژيم يا رها کردن برنامه‌هايش براي سلطه بر منطقه وادار خواهد کرد. واشينگتن بايد به فشار روي ايران و نيروهاي نيابتي ان ادامه دهد و براي مذاکره عجله نکند. صبر کليدي براي پيروزي است."


وي از کساني است که همراه مجيد محمدي، احمدباطبي، امير حسين اعتمادي، آرش سبحاني و. نامه تشديد تحريم هاي ايران را به ترامپ فرستادند که در اين نامه درخواست شده بود يک ائتلاف بين المللي براي فشار بيشتر بر جمهوري اسلامي و وادار کردن ايران به متوقف کردن برنامه موشک هاي بالستيک دوربرد وتحريم سپاه ايجاد شود. اين افراد سال گذشته تشکيلاتي با نام "فَرَشگرد" را در امريکا براي هواداري از رضا پهلوي و تقديس ترامپ و رژيم صهيونيستي و به منظور فعاليت نرم جهت براندازي راه انداختند. 


مقابله مهم تر از تحريم


اقدام وزارت خارجه در تحريم اين موسسه صهيونيستي بجا ارزيابي مي شود اما با توجه به رفتار بنياد دفاع از دموکراسي که حالت تهاجمي دارد، اين اقدام فقط مي تواند جنبه تبليغاتي داشته باشد از طرفي موکول کردن اعلان اسامي اين افراد به آينده، فرصت کافي را در اختيار اعضاي اين بنياد در داخل و خارج از کشور قرار مي دهد تا تصميم هاي لازم را در مقابل اقدامات حافظان امنيت بگيرند در حالي که اعضاي وابسته به آن با پوشش استاد دانشگاه يا خبرنگار بارها به صورت رسمي وارد کشور شده و اطلاعات مورد نيازشان را به شکل هاي مختلف جمع آوري و در اختيار آمريکا قرار داده اند.


منبع: سايت بصيرت


 


 


ترامپ چند روز پيش از تاريخ اعلام شده ي اوليه که گفته بود در 12 مي نظر خود را درباره ي برجام اعلام خواهد کرد،روز سه شنبه18 خرداد در مقابل رسانه ها قرار گرفت و رسما خروج آمريکا از توافق هسته اي را اعلام کرد.در اين زمينه توجه به چند نکته حائز اهميت است


پايگاه بصيرت / گروه سياسي/عزيز غضنفري


ترامپ چند روز پيش از تاريخ اعلام شده ي اوليه که گفته بود در 22 ارديبهشت نظر خود را درباره ي برجام اعلام خواهد کرد،روز سه شنبه18 ارديبهشت در مقابل رسانه ها قرار گرفت و رسما خروج آمريکا از توافق هسته اي را اعلام کرد.در اين زمينه توجه به چند نکته حائز اهميت است:




نخستين مسئله اي که ممکن است پيش آيد درک و ارزيابي چرايي خروج ترامپ از برجام است.در اين زمينه بحث هايي فراواني قابليت طرح دارد، اما يکي از نکات مهم در اين زمينه آن است که برداشت و دريافت اوليه ي مقامات آمريکايي از توافق هسته اي آن بود که جمهوري اسلامي ايران بعد از اعلام برجام به سمت استاندارد کردن اقدامات و مواضع منطقه اي خود پيش خواهد رفت؛آرزويي که هيچ گاه رنگ واقعيت به خود نگرفت و نمي گيرد.لازم به ذکر است که اگر بگوييم کشورهايي اروپايي نيز چنين انتظار مشابه اي از ايران داشته اند سخن بيراهي نگفته ايم؛با اين تفاوت که اروپا مايل بودد بحث هاي معطوف به نرمال کردن رفتار منطقه اي و توان موشکي ايران- که اين روزها از آن به برجام موشکي و منطقه اي نام برده مي شود- را با حفظ برجام هسته اي پي بگيرد.




مسئله ي اساسي ديگري نيز در اين باره قابل ارائه است و آن اينکه آمريکا مشخصا با اقدام خروج از برجام بدنبال چيست؟اين سئوال که ناظر بر اهداف آمريکا از اعلام خروج برجام است،نيازمند تفصيل زيادي دارد، اما آمريکا که احساس کرد با بودن در برجام توانايي و امکان رسيدن به اهدافش را ندارد اينک در خارج از برجام بدنبال طراحي و اقدام عليه جمهوري اسلامي است.هسته مرکزي راهبرد جديد آمريکا در مقطع کنوني و در راستاي تقابل با جمهوري اسلامي نيز فعال ساختن شکاف هاي سياسي و اقتصادي با هدف بي ثبات سازي اجتماعي درون کشور است؛برگرداندن فضاي سياسي و رواني کشور به سال هاي82 به بعد،يعني زماني که ايران به بهانه ساخت سلاح اتمي مورد تحريم آمريکا قرار گرفت،هم اينک نيز در حال تکرار شدن است که با تجربه اي که از گذشته وجود دارد نبايد اجازه تداوم اين مسير را داد.در اين خصوص آمريکايي ها قصد داردند با کشاندن موضوعات موشکي و منطقه اي به لايه هاي اجتماعي کشور و همزمان با تشديد تحريم ها،دوگانه هايي نظير«موشک- اقتصاد» را ادراک سازي نمايند.




نکته سوم از آن جهت که معطوف به شکل گيري فضاسازي رسانه اي در روزهاي آينده است بسيار حساس و سرنوشت ساز به نظر مي رسد، و آن اينکه مردم و مسئولان نبايد مقهور جنگ رواني آمريکا شوند و احيانا در بازي تيم سياسي ترامپ گرفتار آيند.از حالا به بعد خط تبليغاتي بخش رسانه اي و عمليات رواني آمريکا معطوف به ايجاد و يا تقويت دو دستگي در بين مردم و مسئولان خواهد بود؛از اين رو بايد از هر گونه اقدام که مناسبات قدرت و سياست در ايران را به سمت اختلاف افکني سوق مي دهد جدا اجتناب کرد.نبايد برخي گروههاي سياسي اتفاق پيش آمده را فرصتي براي تسويه حساب هاي سياسي تلقي کنند و فضاي آرامش بخشي که اينک محتاج به آنيم تبديل به مناقشه شود؛ از آن سو بخش هاي منسوب به دولت و يا افراد و گروههاي دولتي نيز نبايد با طرح ديدگاه هاي حاشيه اي و انحرافي جامعه را به سمت اختلافات و منازعات داخلي بکشانند،کاري که مدت هاست در حال ارتکاب آن هستند.هدف ديگر خط تبليغاتي و عمليات رواني نظام سلطه کوشش براي القاي پروژه نااميد سازي مردم و تحريک به آشوب طبقات اجتماعي و نيز تغيير محاسبات مسئولان ايراني است؛ بر اين اساس تلاش مي کنند که در نبود آمريکا در برجام،اروپا را به عنوان ناجي و شريک قابل اعتماد معرفي کنند و آنچه که آمريکا در خصوص توانمندي موشکي و منطقه اي ايران نشانه گذاري و طراحي کرده و بدان دست نيافته بود،حالا توسط اروپا پي گيري شده و به اجرا درآيد.اين سناريو دقيقا همان وضعيتي است که کشورمان در آينده با آن روبرو خواهد شد و لازم است مسئولان اجرائي و بخش قانونگذاري کشور با تجربه هاي متراکم و البته تلخي که اينک پيش رويشان قرار گرفته است با هوشمندي و تدبير با آن مواجه شوند.چرا که ديگر فرصتي براي خطا و اشتباه وجود ندارد 






منبع: سايت بصيرت


حجت الاسلام و المسلمين حسن روحاني روز دوشنبه در دومين روز سفر به خراسان رضوي در نشست شوراي اداري اين استان در موضوع شبکه‌هاي اجتماعي و فضاي مجازي


پايگاه بصيرت / گروه سياسي/علي کارگر




حجت الاسلام و المسلمين حسن روحاني روز دوشنبه در دومين روز سفر به خراسان رضوي در نشست شوراي اداري اين استان در موضوع شبکه‌هاي اجتماعي و فضاي مجازي گفت: «ما نمي توانيم چون برخي موارد از فضاي مجازي شکل مي گيرد آن را تعطيل کنيم. به عنوان مثال ممکن است فردي از بنزين خريداري شده از پمپ بنزين ها براي سوزاندن خودش يا آسيب رساندن به جاي ديگر استفاده کند. نمي توان همه پمپ بنزين هاي کشور را تعطيل کرد، چون پمپ بنزين که عامل جنايت نيست. مي پذيرم که عده اي در فضاي مجازي گاهي لحن هاي ناجوري داشته و حتي در انتقاد از دولت لحن تخريبي دارند، حتي فحش هم مي دهند و مسلما خوشمان نمي آيد اما نمي توان ارتباط مردم را با فضاي مجازي قطع کرد. هرچند در فضاي مجازي حرف هايي گفته مي شود که خوشايند نيست اما اجازه دهيد مردم نفس بکشند و اين قدر آنان را اذيت نکنيد.»




اين بخش از سخنان رئيس جمهور بازتاب نسبي در رسانه ها و نشريات نزديک به دولت داشت به گونه اي که رومه امين و همبستگي تيتر يک خود را به اين موضوع اختصاص دادند ولي نشريات مطرح و پر مخاطب اين جريان ترجيح دادند نسبت به اين موضوع سکوت کنند. دليل اين موضوع به تناقض در سخنان رئيس جمهور برمي گردد. آقاي روحاني در حالي از ينگ تلگرام به شدت انتقاد مي کند که دکتر فيروزآبادي رئيس شوراي عالي فضاي مجازي و منصوب رئيس جمهور از شدن اين پيام رسان حمايت مي کند و حتي عنوان نموده است که دولت با اين کار موافق است. خطرات ناشي از تلگرام که باعث شدن اين پيام رسان در بسياري از کشورها از جمله روسيه و تعداد زيادي از کشورهاي اروپايي شده است کشور و ملت ايران را نيز تهديد مي کند. اين تهديد زماني بيشتر مي شود که رئيس تلگرام روابط بسيار عميق و دوستانه اي با بزرگترين دشمن ما يعني رژيم صهيونيستي دارد. علاوه بر اين، تلگرام حاضر به پذيرفتن قوانين و مقررات ايران براي فعاليت در کشور ما نشد و چهار خواسته دولت که توسط شوراي عالي فضاي مجازي مطرح شده بود را در عمل نپذيرفت. مقايسه تهديدات اين رسانه با تهديدات پمپ بنزين مقايسه دقيق و معناداري نيست!




آقاي رئيس جمهور در حالي از ينگ تلگرام انتقاد مي کند که اين اقدام، تصميم نظام و همه مسئولين بوده است و شيوه معمول براي اعمال چنين محدوديت هايي از طريق دستگاه قضايي است. در آمريکا، روسيه و ديگر کشورها نيز اعمال چنين محدوديت هايي توسط دستگاه قضايي صورت مي گيرد. صحبت هاي آقاي سيف در مجلس شوراي اسلامي و دکتر فيروزآبادي با رسانه ها در مورد خطرات اقتصادي تلگرام حاکي از آن است که دولت نيز از اين موضوع استقبال مي کند. در چنين شرايطي انتظار مي رود همه مسئولين در حمايت از عقلانيت و تدبير نظام غبار ترديد را از افکار عمومي بزدايند نه اينکه با القاء وجود اختلاف در بين مسئولين، مردم را نسبت به همدلي مسئولين در حل مشکلاتشان نااميد کنند. اين در حالي است که آقاي روحاني در همين سفر يک روز قبل از اين درخواست وحدت مسئولين در اين مقطع را داشت!




نکته سوم در تحليل اين بخش از سخنان رئيس جمهور به فضاي تنفس مردم برمي گردد. آقاي روحاني بهتر از هرکسي مي داند که نوسان شديد قيمت ارز و طلا چه تأثيراتي عميقي بر معيشت مردم گذاشته است. تورم شديد در يک ماه گذشته باعث شده است مسئولين دولت که همواره با اعلام نرخ تورم، افتخار حسن عملکرد دولت در کنترل آن را به اطلاع مردم مي رساندند امروز سکوت را ترجيح دهند. بيکاري جوانان امروز نفس مردم را بريده است. در حالي که کالاي قاچاق به صورت گسترده و از مبادي رسمي وارد کشور مي شود محدود کردن کولبران نفس مردم را به شماره انداخته است. نگراني هاي عمده مردم که به تعبيري تنفس را بر مردم سخت کرده است به زندگي و معيشت آنها بر مي گردد. لذا اين قبيل موضع گيري ها را تنها با يک جمله مي توان تحليل کرد و آن فرافکني دولت براي فرار از پاسخگويي به مردم است.


ترامپ همچنان نسبت به واکنش جمهوري اسلامي ايران در قبال خروج ايالات متحده آمريکا از برجام نگران است و اين نگراني روز به روز بيشتر مي شود


پايگاه بصيرت / گروه بين الملل/حسين ياري


دستان خالي نتانياهو


نخست وزير رژيم اشغالگر قدس، بنيامين نتانياهو، طي روزهاي اخير تلاش مضاعفي را براي ترغيب ايالات متحده آمريکا و دولت ترامپ براي خروج از برجام دنبال مي کند. اين اقدامات در حالي صورت مي گيرد که در سال 2015 ميلادي و در جريان تصويب توافق هسته اي در کنگره آمريکا نيز، وي از طريق لابي آيپک تلاش کرد تا مانع از شکل گيري نهايي برجام و اجرايي شدن آن شود. با اين حال به نظر مي رسد اين بار نتانياهو روي حضور ترامپ در رأس معادلات سياسي و اجرايي آمريکا حساب ويژه اي باز کرده است. نخست وزير رژيم صهيونيستي در جريان رقابت هاي انتخابات رياست جمهوري سال 2016 آمريکا، صراحتا حمايت خود را از جمهوريخواهان و مخالفان برجام اعلام کرد وي در حال حاضر قصد دارد با تکيه بر شوي برجامي بي پايه و اساسي (که پرونده آن از سوي آژانس يک بار براي هميشه بسته شده است) بار ديگر به صورت مستقيم بر روند اجرايي شدن توافق هسته اي با ايران تأثير گذارد. 


هفته گذشته نتانياهو در يک سخنراني نمايشي اسنادي را نشان داد و مدعي شد که با استناد به آنها، ايران عليرغم وجود برجام، به شکل مخفيانه جنبه نظامي برنامه هسته اي خود را حفظ کرده است، اما حتي در داخل سرزمين هاي اشغالي نيز ادعاهاي نتانياهو مورد استقبال قرار نگرفت! بسياري از سياستمداران صهيونيستي صراحتا از اقدام وي به عنوان نمايشي غير مستند ياد کرده و آن را خلاف منافع رژيم اشغالگر قدس دانستند. همچنين آژانس بين المللي انرژي اتمي نيز ادعاهاي نتانياهو را موضوعي جديد ندانست و ارنست مونيز، وزير انرژي دولت اوباما که مسئوليت نظارت بر بخش هاي فني برنامه هسته اي ايران در دولت اوباما بود، در پاسخ به نتانياهو گفت: کسي با سي دي و کاغذ، بمب اتم نمي سازد. به اين ترتيب عملا شوي برجامي نخست وزير صهيونيست ها بي اثر جلوه داده شود. 


اين ادعاهاي بي اساس نتانياهو در حالي است که رژيم اشغالگر قدس، از دارندگان اصلي سلاح اتمي محسوب مي شود و طبق آنچه خبرگزاري اسپوتنيک گزارش داده است، تعداد کلاهک هاي اتمي اسرائيل تا 200 عدد تخمين زده مي شود. اين عدد را کالين پاول، زماني که وزير خارجه جرج بوش پسر بود، در مکاتبات خود لو داد.


نتانياهو اما با وقاحت تلاش هاي خود را ادامه داد و در تماس تلفني با همتايان استراليايي، هندي و انگليسي خود، درباره اسناد ادعايي مبني بر فعاليت‌هاي مخفيانه ايران در زمينه ساخت تسليحات اتمي (!) به گفتگو پرداخت. جوسازي هاي برجامي نتانياهو در حالي صورت مي گيرد که دونالد ترامپ هنوز تصميم نهايي خود را در خصوص توافق هسته اي اتخاذ نکرده است. بسياري از منابع آمريکايي تاکيد کرده اند که رئيس جمهور آمريکا از يک سو تمايل به خروج از برجام دارد، اما از سوي ديگر، نسبت به هزينه هاي بين المللي اين اقدام نگران است. فراتر از آن، رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا هنوز نتوانسته است متحدان اروپايي اش را نسبت به بازي مطلق و يکدست در زمين خود (در قبال خروج کامل از برجام) قانع کند. اگرچه افرادي مانند امانوئل مکرونف رئيس جمهور فرانسه، ترزا مي، نخست وزير انگليس و حتي آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، طي ماه هاي گذشته به صورت نسبي در زمين آمريکا بازي کرده و سخن از اصلاح (تغيير) برجام به ميان آورده اند، اما خروج يکجانبه آمريکا از برجام مورد استقبال آنها قرار نگرفته است. 


از سوي ديگر، ترامپ همچنان نسبت به واکنش جمهوري اسلامي ايران در قبال خروج ايالات متحده آمريکا از برجام نگران است و اين نگراني روز به روز بيشتر مي شود. مقامات کشورمان صراحتا اعلام کرده اند که پاسخ تهران نسبت به خروج واشنگتن از برجام براي آمريکا پشيمان کننده خواهد بود. در هر حال، بازي نتانياهو و شوي برجامي وي در تقابل با توافق هسته اي با ايران، موضوعي غير منتظره و غير قابل پيش بيني نبوده است. انجام چنين اقداماتي از سوي نخست وزير رژيم اشغالگر قدس مسبوق به سابقه بوده و در آينده نيز شاهد شانتاژ تبليغاتي و سياسي وي عليه کشورمان خواهيم بود، اما نوع واکنش جامعه جهاني نسبت به اقدامات نتانياهو بار ديگر نشان داد که رژيم صهيونيستي همچنان در نظام بين الملل به سوي انزوا و سقوط گام بر مي دارد. به گونه اي که حتي متحدان سنتي تل آويو نيز حاضر به استقبال از نمايش مضحکانه نتانياهو نشده و در قبال آن سکوت کرده اند./




منبع: سايت بصيرت


در شرايطي که بحث رفع انحصار پيام رسان هاي خارجي، بنا به دلايل مختلف، مدتي است که در کشور بالا گرفته است، اقدام هماهنگ و منسجم مسئولان مختلف در خروج از شبکه‌ اجتماعي تلگرام و همزمان با آن، بخشنامه‌ رياست جمهوري به کليه دستگاه‌هاي اجرايي، درباره‌ ممنوعيت استفاده از پيام‌ رسان‌هاي خارجي در تمامي نهادها و مؤسسات دولتي و عمومي غيردولتي، بسيار اميدوار کننده است.


پايگاه بصيرت / گروه سياسي/ مصطفي قرباني


اجماع تحسين‌برانگيزدر شرايطي که بحث رفع انحصار پيام رسان هاي خارجي، بنا به دلايل مختلف، مدتي است که در کشور بالا گرفته است، اقدام هماهنگ و منسجم مسئولان مختلف در خروج از شبکه‌ اجتماعي تلگرام و همزمان با آن، بخشنامه‌ رياست جمهوري به کليه دستگاه‌هاي اجرايي، درباره‌ ممنوعيت استفاده از پيام‌ رسان‌هاي خارجي در تمامي نهادها و مؤسسات دولتي و عمومي غيردولتي، موجي از ترک تلگرام و مهاجرت به پيام‌رسان‌هاي داخلي، بويژه در ميان دستگاه‌هاي مختلف ايجاد کرد.


درواقع، آنچه اين رويداد را جالب‌توجه کرده، اجماع، هم‌صدايي و انسجام دستگاه‌ها و مسئولان مختلف در مواجهه با آن، به عنوان پديده‌اي آسيب‌زا است. به عبارت ديگر، اين موضوع که به نوعي حمايت از کالاي ايراني و اعتماد به توانمندي‌ها و ظرفيت‌هاي درون‌زاي جوانان و متخصصان اين مرز و بوم است، در جاي خود تحسين‌برانگيز بوده و مي‌تواند در حوزه‌هاي ديگر نيز مدنظر قرار گرفته و تکرار شود. 


بنابراين، انتظار آن است که اينگونه اجماع و انسجامي در ميان مسئولان مختلف در حوزه‌هاي مهم ديگري که عدم‌اجماع و انعکاس صداهاي متعدد در آنها آسيب‌زا است نيز مدنظر قرار گيرد. علاوه بر اين، بويژه بايد اين اجماع و هماهنگي در تلاش براي رسيدگي به مسائل و چالش‌هاي روزمره زندگي مردم از قبيل مسائل معيشتي و آسيب‌هاي اجتماعي، برخورد با مفسدان، جاسوسان و شبکه‌هاي مافيايي و. به منظور حل مشکلات، اميد و اعتمادآفريني در فضاي اجتماعي نيز ايجاد شود. به طور مشخص بايد گفت که در حوزه‌ اقتصادي انتظار از مسئولان آن است که در اتخاذ راهبردها و برنامه‌هاي اقتصادي براساس اسناد بالادستي و ملاحظه‌ شرايط موجود کشور و تجربيات گذشته، اجماع‌نظر جدي و اساسي بر سر بکارگيري ظرفيت‌هاي دروني کشور و اعتماد به آنها در حوزه‌هاي مختلف شکل بگيرد. 


در هر صورت، به نظر مي‌رسد که ضرورت اجماع، انسجام و هماهنگي در ميان دستگاه‌ها و قواي مختلف کشور در شرايط کنوني، انکارناپذير بوده و گريزي از آن نيست؛ زيرا اجماع و انسجام نخبگاني در کشور و در ميان مسئولان، انسجام اجتماعي را به دنبال مي‌آورد که خود گام مهمي براي حل مسائل مختلف است. به بيان ديگر، حجم انبوه و متنوع مشکلات کشور و ضرورت تمرکز انرژي و ظرفيت‌هاي کشور براي حل و رفع اين مسائل و مشکلات، ايجاب مي‌کند که اجماع‌نظر جدي و عملي در ميان مسئولان براي مواجهه و حل اين مسائل ايجاد شود. درواقع، وضع موجود به گونه‌اي است که بايد از نگاه‌ها و شيوه‌هاي سياسي فاصله گرفته و بر کارآمدي، خدمت‌رساني، معضل‌گشايي، بن‌بست‌شکني و افق‌آفريني تمرکز شود. در اين ميان، مشخص است که قدم اول و مقدمه‌ اساسي براي تحقق اين مطلوب، وجود اجماع‌نظر، انسجام و هماهنگي در ميان مسئولان مختلف است.


علاوه بر اين، حال که با گذر چهار دهه از حيات جمهوري اسلامي که ناکارآمدي سياست حزبي و آفت‌ها و آسيب‌هاي ويران‌گر قبيله‌گرايي سياسي و جناحي بيش از هر زمان ديگري خودنمايي مي‌کند، مسئولان بايد از اين فضا فاصله گرفته و وجهه‌ي اصلي همت خود را معطوف به خدمت‌رساني و رسيدگي به مسائل مختلف جامعه کنند و بدانند که هرگونه نگاه سياسي و معيار قرار دادن جناح و حزب متبوع خود، آفت بسيار بزرگي در اين مسير است. 


به عنوان نکته‌ آخر مي‌توان گفت که هرچند ممکن است پيام‌رسان‌هاي داخلي در ابتداي امر با نمونه‌هاي خارجي قابل رقابت نباشند، اما خروش اجماعي و تحسين‌برانگيز مسئولان و دستگاه‌هاي مختلف در حمايت از اين پيام‌رسان‌ها، مي‌تواند ضمانتي براي تقويت اين پيام‌رسان‌ها باشد و چنانچه ان شاءالله استفاده از اين پيام‌رسان‌ها با موفقيت همراه شود، حاوي اين پيام بسيار مهم است که انسجام و اجماع دروني در کشور راه‌کاري بسيار موثر در حل مشکلات بوده و اين راه‌کار بايد به ساير حوزه‌ها نيز تعميم و تسري يابد.






منبع: سايت بصيرت


جنگ واقعي جاي ديگري بود و سپاه بايد به جهاد خودکفايي مي رفت و بايد با فقر و بي‌سوادي مبارزه مي کرد و بايد مي ساخت براي مردمي که دِينشان را به انقلاب ادا کرده بودند.


پايگاه بصيرت / گروه حماسه و جهاد/ سيدعلي موسوي


سرزمين آبا واجدادي ما زير چکمه هاي استعمار و استبداد چون مزرعه لم يزرعي شده بود که تخم هيچ در آن رشد و نمو داشت و زير آسمان اين کشور ايرانيان را وحشي ناميده مي شدند و به دشمنانشان حق توحش پرداخت مي‌شد، آن هم نه توسط بيگانگان و غربي ها که توسط خود حاکماني که خود را صاحب مردم مي پنداشتند.


اما ديگر ملت نمي توانست اين حقارت ها را که از سوي مقامات کشور خودشان بر آن ها تحميل مي شد را تحمل کند. ملت از خواب ذلت بيدار شد و بر جاده اراده با مشت گره کرده محکم قدم نهاد و براي رسيدن به آسمان آبي و زمين سرسبز و آزاد خون داد.


آري آزادي و آزادگي حاصل شده بود و جوانان زيادي در راه اهداف جانشان را نثار کرده بودند. اما هيچ تضميني وجود نداشت که دوباره ديکتاتورها بازنگردند و انقلاب مردم را مصادره نکنند. در ميان شور و شوق حضور در هواي آزادي براي حفاظت از اين آزادي جوانان و مردمان اين سرزمين شروع به تاسيس نيرويي براي پاسداري از ارزشهايشان کردند.


مردم نيروي خود را براي حفاظت و پاسداشت انقلابشان بسيج کردند تا هيچ دشمني به خودش اجازه ندهد اين مردم سربلند و آزاده را به بند استبداد و استعمار بکشاند و همه حاکمان زر و زور و تزوير دندان طمع به ايران را از ريشه درآورند. 


تازه اين نيروي تازه تاسيس وخود جوش داشت سازمان و تشکيلات پيدا مي‌کرد و با ساختار سازماني و حاکميتي آشنا مي‌شد و امنيت را در کوي و برزن اقامه مي‌کرد تا مردم اين آب و خاک چند صباحي طعم آزادي را در زير آسمان آبي بچشند که؛


ديوانه اي از قفس پريد.


آن هم ديوانه اي که چون ضحاک ماردوش فقط با خون سيراب مي‌شد.


صدام چون حيواني وحشي به سرزمين آزاد شده اي حمله کرد که مردمانش خوب قدر آزادي و آزادگي را مي‌دانستند، آنها براي به دست آوردن آزادي آن روزهايشان جنگيده بودند و با چنگ و دندان آن را به کف آورده بودند و حاضر بودند براي اين که از انقلابشان و آزادگي و حريتشان در دنيا دفاع کنند تا آخرين قطره خون بجنگند.


حالا نيروهاي مردمي که سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را تشکيل داده بودند همه به سوي جبهه‌ها روان شدن تا براي ايران زمين و مردم مومن آن تا پاي جان پاسداري کنند.


سپاه انقلاب از سال هاي 59 و 60 در جاده هاي خاکي خوزستان، شرهاني، فکه و شلمچه تا سردشت، قصر شيرين و سومار داشت جهاد مي‌کرد.


مردان ميدان عمل همه به ميدان هاي جهاد آمده بودند تا قسم پاسداري از اسلام را در سرزمين ايران در برهه زماني که به اسم خميني شناخته مي‌شد اجرا کنند، مردان و ن پاسداري که لباس سبز جهاد را انتخاب کرده و در سنگرها همه با هم يکدل و يک زبان بودند. مهندس و کارگر، روستايي و شهري، پير و جوان، سرباز و فرمانده و همه و همه بودند تا وحدت را براي هدف مقدس دفاع معنا کنند. الحق که درياي معرفت در جبهه ها موج مي‌زد.


جبهه ها آسمان را خجل کرده بودند، جايگاه خاک هايي که قدمگاه باکري و زين الدين و چمران و همت، علي هاشمي و جهان آرا و پلارک، احمد متوسليان و چيت سازيان، علم الهدي و خيل عظيم پاسداران و جهاد گران بود از همه آسمان ها بالاتر بود.


اينان جهادگران شب و روز بودند و عابدان شب و روز، عابداني که اول از سيم خاردار نفسشان گذشته بودند تا به سيم خاردارهاي دشمن نفوذ کنند.


هشت سال محکم ايستادند، خون دادند و ساختند و شهيد دادند. جنگيدند و استقلال اين کشور را تضمين کردند و پاي برگه آزادي ايران رد خون پاسدار هايي بود که راه رسيدن به قدس را نشان ميدادند. همان پاسدارهايي که در دنيا حسرت يک بار زيارت کربلا و نجف دلشان را آتش زده بود، ولي کربلايشان جبهه بود و امامشان خميني بت شکن.


جنگ تمام شد و در اين جنگ خون پيروز ميدان بود، همان خوني که در سرزمين هاي داغ و تفتيده خوزستان ريخته شده بود تا حدود و صغور اين سرزمين را چونان تير آرش کمانگير ثبت کند.


خون همه يک رنگ داشت از بچه هاي اطلاعات عمليات گرفته تا سپاه مهندسي و سنگر سازي و بهياري همه با هم و در کنار هم جنگيده بودند و پيروزي حاصل شده بود.


اما براي آينده انقلاب بايد خدا ذخايري نگه مي‌داشت تا باز هم بجنگند و اين لباس در تاريخ سبزتر از گذشته بدرخشد. 


آري جنگ تمام شد اما ايران جنگ زده بايد ساخته مي‌شد. و اين سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود که پاي در ميدان سازندگي نهاد تا ايران سر از آوار استبداد و استعمار وجنگ بلند کند. 


جنگ پايان يافته بود، اما مردم امنيت مي‌خواستند و بازهم اين سپاه بود که بر آن شد تا امنيت مرزها و دريا ها و پروازها را تامين کند. 




پاسداشت پاسدار




جنگ واقعي جاي ديگري بود و سپاه بايد به جهاد خودکفايي مي رفت و بايد با فقر و بي‌سوادي مبارزه مي کرد و بايد مي ساخت براي مردمي که دِينشان را به انقلاب ادا کرده بودند. 


هنوز لباس خدمت سبز است و خاکي و هنوز نسل مردان جبهه دارند مي‌جنگند، هنوز ادامه راه خرازي و باقري مي‌شود احمد کاظمي و شوشتري و طهراني مقدم؛ 


مردان مردي که هميشه پاسداري مي‌کنند و هميشه آماده جهادند تا به رفقاي شهيدشان بپيوندند. و خدا براي اين مردان درب هاي آسمان را باز نگه داشته تا پاسداشت واقعي پاسدارها به دست خدا رقم بخورد.


جنگ تمام شده بود و روزگار ساختن فرا رسيده بود فرقي نمي کرد زله، فقر زدايي، داستان حمله داعش به قلب تهران همه و همه نشان از اخلاص و ايستادگي دلير مرداني است که براي پاسداري از انقلاب خميني کبير هرکاري لازم باشد انجام خواهند داد و نيش و کنايه هاي بدخواهان اندک خللي در مسيرشان ايجاد نخواهد کرد.


و حالا روزگار مظلوميت فرزندان سبز پوشي که هزارن کيلومتر دورتر از جماران موقع شهادت به خميني لبيک مي‌گويند، همان جوانان خميني نديده اي که پا در راهي مي‌گذارند که آغازگرش خميني کبير بوده است.


اين فرزندان غيور ايران زمين سرچشمه انقلاب خميني را خوب ميشناسند و همه براي يک ارباب پاسداري مي‌دهند، آن‌ها امروز پاسدار خيمه هاي حسيني هستند، همان خيمگاني که ديگر تاريخ آتش گرفتن آنها را نخواهد ديد.




و هنوز سراسر آسمان به اين خاک غبطه مي‌خورد.






منبع: سايت بصيرت


طي هفته هاي آتي، ترامپ سعي خواهد کرد با گره زدن مستقيم برجام به اعتراضات و نا آرامي هاي اخير، زمينه را جهت اعمال فشار بيشتر اقتصادي و سياسي به کشورمان فراهم کند. در چنين شرايطي لازم است قواي سه گانه و خصوصا مسئولين دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي کشورمان با هشياري و هوشمندي کامل وارد عمل شوند


پايگاه بصيرت / گروه بين الملل/فخرالدين اسدي


فرمول جديد کاخ سفيد براي مقابله با ملت ايرانطي روزهاي اخير، شاهد تشديد حمايت دونالد ترامپ رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا و ديگر اعضاي کابينه وي از اغتشاشات در ايران هستيم. اين حمايت ها در حالي صورت مي گيرد که ترامپ چندي پيش و در سخناني جنجالي ضمن استفاده از واژه جعلي«خليج عربي»، ملت ايران را تروريست خواند. در چنين شرايطي طرفداراي ترامپ از آنچه وي آزادي ! ملت ايران مي خواند، جاي بسي تامل دارد. از سوي ديگر، طي روزهاي آتي قرار است کاخ سفيد مواضع خود در قبال توافق هسته اي با ايران را اعلام کند. در اين خصوص نکاتي وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گيرد:




1- دولت ترامپ مي خواهد ميان «برجام» و «اغتشاشات ايران» ارتباطي مستقيم برقرار کند. به عبارت بهتر، کاخ سفيد قصد دارد برجام را نه به عنوان يک «پديده مستقل حقوقي»، بلکه به يک «متغير وابسته سياسي» تبديل کند. بر اين اساس احتمال خروج ايالات متحده آمريکا از توافق هسته اي با ايران وجود دارد. 


در اين خصوص سارا سندرز سخنگوي کاخ سفيد عنوان کرد:


«گزينه‌هاي متعددي براي واکنش به اعتراضات در ايران در دست داريم، تحريم و تصميم‌گيري درباره (تمديد) تعليق تحريم‌ها يکي از آنها است. اما رئيس‌جمهور هنوز در اين رابطه تصميم نگرفته است. به عبارت بهتر، امکان دارد دولت دونالد ترامپ در نخستين ماه سال جديد ميلادي (ماهي که در آن به سر مي بريم) تعليق تحريم ها عليه ايران را مطابق برجام تمديد نکند و به اين وسيله به طور کامل از توافق هسته اي خارج شود.»


يکي از اصلي ترين مشوقين ترامپ در اين خصوص نيکي هيلي است. جان بولتون، نماينده پيشين آمريکا در سازمان ملل متحد نيز به ترامپ پيشنهاد داده است تا با هدف حمايت از اغتشاشگران در ايران هر چه سريع تر از برجام خارج شود و تحريم هاي يکجانبه خود را مجددا عليه کشورمان اعمال کند. مقامات آمريکايي در صددند با تزريق نيتي اقتصادي در جامعه، دست به تحريک افکار عمومي و در نهايت حمايت جدّي تر از اغتشاشات بپردازند. اين در حاليست که ملت ايران با رصد هوشمندانه اي که نسبت به رفتار آمريکا در طول 4 دهه اخير داشته است، اين بار نيز اجازه دخالت به کاخ سفيد و عمّال آن را نخواهد داد. 


نيکي هيلي طي روزهاي اخير نيز سعي کرده است نقش پررنگي را در حمايت از اعتراضات و اغتشاشات در ايران ايفا کند. سفير آمريکا در سازمان ملل در ادامه اقدامات و اظهارات مداخله‌جويانه مقامات اين کشور، خواستار تشکيل نشست اضطراري در مورد ناآرامي‌هاي ايران شد. نيکي هيلي، سفير آمريکا در سازمان ملل خواستار تشکيل نشست فوق‌العاده شوراي امنيت سازمان ملل در نيويورک و شوراي حقوق بشر اين سازمان در ژنو شد. وي گفت: «ما نبايد ساکت بمانيم. مردم ايران در تلاش براي رسيدن به آزادي خود هستند!» هيلي همچنين مدعي شد که اعتراضات انجام شده در ايران از سوي عوامل خارجي ترتيب داده نشده است. همچنينن نيکي هيلي در اظهاراتي ديگر مدعي شده است که آمريکا در صدد است صداي معترضين ايراني به صورتي رساتر به دنيا مخابره شود!




2- بدون شک، کمترين شبهه اي در حمايت نيکي هيلي و ديگر اعضاي دولت ترامپ از توسعه نا آرامي ها در ايران وجود ندارد. با اين حال نوع بيان نيکي هيلي و حمايت وي از آزادي خواهي ! و مطالبه گري ملت ايران در حالي صورت مي گيرد که وي تا کنون از هيچ گونه تلاشي در راستاي مواجهه تمام عيار با مردم ايران فروگذار نکرده است. اظهارات نيکي هيلي سبب شد تا دفتر نمايندگي جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل متحد نسبت به وي واکنش نشان دهد. نمايندگي دائم جمهوري اسلامي ايران نزد سازمان ملل متحد در نيويورک، در بيانيه‌اي نمايش نيکي هيلي سفير و نماينده دائم آمريکا در سازمان ملل را «اشک تمساحي تهوع‌آور» خواند. در بخشي از اين بيانيه آمده است:


«تهديدات و ياوه گويي‌هاي نماينده آمريکا در سازمان ملل، حمايت از خشونت طلبي و آتش افروزي در ايران محسوب مي‌شود. امنيت و ثبات ايران در چهار دهه گذشته متکي به مردم خودش بوده و مردم ايران عليرغم جوسازي‌هاي اخير از اين حقوق و دستاوردهاي آن حفاظت کرده و اجازه نخواهند داد خشونت و ويرانگري، اين حقوق ذاتي و دستاوردهاي تاريخي را تخريب کنند، چرا که حافظه تاريخي ملت ايران هنوز خاطره جنايات و ذلت تحميلي توسط رژيم ديکتاتوري تحت حمايت آمريکا را فراموش نکرده است.»


اظهارات ضد ايراني نيکي هيلي، با واکنش «ماريا زاخاروا» سخنگوي رسمي وزارت امور خارجه روسيه رو به رو شد. زاخاروا در صفحه "فيس بوک" خود در اين باره به طعنه نوشته است: «قطعا هيئت نمايندگي آمريکا توصيه هاي زيادي در اين رابطه دارد که با جهان در ميان بگذارد. براي مثال "نيکي هيلي" مي تواند تجربه نيروهاي امنيتي آمريکايي در سرکوب اعتراضات مسالمت آميز مردم آمريکا در جريان مبارزات انتخابات رياست جمهوري، يا دستگيري‌هاي گسترده و اعمال فشار بر جنبش "اشغال وال استريت" يا برخورد پليس آمريکا با اعتراضات ضدنژادپرستي در فرگوسن، را با بقيه در ميان بگذارد.»




3- نکته ديگر در اين خصوص، به پيش فرض هاي نادرست و دروغي باز مي گردد که از سوي مقامات آمريکايي و صهيونيستي در خصوص اعتراضات اخير ايران مخابره مي شود. 


در يکي از اين موارد، "مايک پنس" معاون رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا مدعي شده است که دولت ترامپ ديگر اشتباه دولت قبلي (دولت اوباما) را در قبال معترضين در ايران دنبال نمي کند! همچنين سفير سابق رژيم صهيونيستي در ايالات متحده آمريکا در اظهاراتي جنجالي مدعي شده است که باراک اوباما در سال 2009 ميلادي با هدف به ثمر رساندن توافق هسته اي با ايران، عملا از اغتشاشات در کشورمان حمايت نکرده است! اين گزاره ها، صرفا ادعاهايي نادرست محسوب مي شود. بر همگان مسجل است که در جريان اغتشاشات پس از انتخابات رياست جمهوري سال 1388، ايالات متحده آمريکا و رژيم صهيونيستي با تمام توان در حمايت از اغتشاشگران با يکديگر متحد شدند. اسناد و مدارک زيادي در اين خصوص وجود دارد که بخشي از آنها نيز منتشر شده و مورد توجه افکار عمومي کشورمان قرار گرفته است، بنابراين، در اين معادله تفاوتي ميان دو حزب دموکرات و جمهوريخواه و متعاقبا دولت هاي ترامپ و اوباما وجود ندارد.


حمايت افرادي مانند جان کري، هيلاري کلينتون و حتي برني سندرز از اغتشاشات اخير در ايران نشان مي دهد که سران و سناتورهاي هر دو حزب دموکرات و جمهوريخواه در آمريکا نسبت به استراتژي کلان تعريف شده در سياست خارجي ايالات متحده مبني بر تقابل تمام عيار با ملت و نظام ايران پايبند هستند! 


در نهايت اينکه طي هفته هاي آتي، ترامپ سعي خواهد کرد با گره زدن مستقيم برجام به اعتراضات و نا آرامي هاي اخير، زمينه را جهت اعمال فشار بيشتر اقتصادي و سياسي به کشورمان فراهم کند. در چنين شرايطي لازم است قواي سه گانه و خصوصا مسئولين دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي کشورمان با هشياري و هوشمندي کامل وارد عمل شوند. در برهه فعلي، اتحاد مردم و مسئولين کشورمان از اهميت وافري برخوردار ست. در سايه اين اتحاد مي توان ضمن غلبه بر فضاي اغتشاش، رفتار دشمناني که بر روي اين موج سوار شده اند را نيز مديريت کرد./ 




منبع: سايت بصيرت


در ريشه يابي علت اين اعتراضات و عوامل دخيل در آن، چالشهاي اقتصادي موجود درکشور را مي توان ابتدايي ترين دليل اين موضوع دانست. مسائل و مشکلات اقتصادي موجود درکشور را مي توان با دو سطح تحليل(عوامل زمينه ساز و عوامل شتاب دهنده) مورد بررسي قرار داد.


پايگاه بصيرت / گروه سياسي/ فرهاد کوچک زاده


ريشه هاي اقتصادي اعتراضات اخيرهفته گذشته کشور درگير تجمع اعتراضي در بعضي از شهرها بود. اعتراضاتي که روز اول از مشهد شروع و روزهاي بعد به ديگر نقاط کشور سرايت کرد. در ريشه يابي علت اين اعتراضات و عوامل دخيل در آن، چالشهاي اقتصادي موجود درکشور را مي توان ابتدايي ترين دليل اين موضوع دانست. (البته نگاه تک علتي به چنين حوادثي نمي تواند تمام وجوه اين حادثه را به صورت کامل بيان کند و براي تحليل جامع اين حادثه مي بايست زمينه هاي امنيتي و لايه هاي خارجي که با فراخوان، ناراضيان موجود در جامعه را تحريک و هدايت مي کنند و جنبه جامعه شناختي به معني فهم درست تغييرات ايجاد شده در ايستارهاي جامعه در سال هاي اخير را مورد بررسي و تحليل قرار داد که مجال بحث در اين نوشتار نمي باشد.) لذا در اين نوشتار، نويسنده در صدد است زمينه هاي اقتصادسياسي بوجود آورنده اعتراضات روزهاي اخير را مورد بررسي قرار دهد.


در غرب مکاتبي همچون مکتب کينز، سوسياليسم تخيلي، مکتب اصالت طبيعت، مکتب سوداگري، اخلاق گرايي اقتصادي، مکتب اتريش، مکتب ويرجينيا، مکتب استکهلم، نئو ليبراليسم، مکتب شيکاگو، اقتصاد نهادگرايي و اقتصاد نهادگرايي به موضوع اقتصاد نگاه ويژه و پررنگي داشته اند. تعدد مکاتب صاحب نظر در امر اقتصادي در غرب نشان دهنده اهميت اين موضوع و دغدغه نظريه پردازان نسبت به آن مي باشد تا با بهره برداري از نظريات بتوانند وضعيت مطلوب اقتصادي براي کشور خود ايجاد کنند.[1]


دين اسلام فقر و تنگدستي را جزء يکي از مصيبت هاي بزرگ جامعه برمي شمارد و ريشه کني آن از اجتماع را اصلي ترين هدف و وجهه همت خود قرار داده است.به همين سبب تمامي افراد جامعه مسلمان بايد در جهت تامين نيازهاي اوليه معيشت خويش و ايجاد وضعيت اقتصادي مطلوب تلاش نمايند تا رفاه عمومي در جامعه برقرار گردد. امام علي(ع) فقر را موجب نقض عقيده و دين( حکمت 319)، ناتواني و غربت( حکمت 3)، ذلت و خواري( خطبه 225)، زمينه سازي بي عفتي( 163)، انحراف اخلاقي (غرور الحکم جلد 2) بر مي شمارد. بنابراين يکي از وظايف دولت اسلامي همواره بايد برطرف کردن مشکلات اقتصادي ملت باشد.


 مسائل اقتصادي همواره در سخنراني هاي مقام معظم رهبري نيز مورد توجه قرار گرفته است. ايشان همچنين در نام گذاري سال ها که معطوف به مهمترين چالش هاي کشور است، غالب سال ها در دهه اخير را با عنوان اقتصادي نام نهاده اند. همت مضاعف و کار مضاعف، جهاد اقتصادي، توليد ملي، حمايت از کار و سرمايه‌ي ايراني، حماسه‌ سياسي و حماسه‌ اقتصادي، حرکت مردم و مسئولين به سوي اصلاح الگوي مصرف، اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّي و مديريّت جهادي، اقتصاد مقاومتي، اقدام و عمل، اقتصاد مقاومتي، توليد – اشتغال و . . با اين وجود ايشان در ديدار با شرکت‌کنندگان در نهمين همايش ملي «نخبگان فردا» تاريخ 22/7/94 فرمودند: «اسم اقتصاد مقاومتي هم زياد تکرار ميشود . من البتّه خيلي خشنود نيستم از مقدار پيشرفت اين فکر و اين بنيان مهم در کشور.» که نشان از کم توجهي مديران اجرائي و مسئولين کشور به اين موضوع است.


مسائل و مشکلات اقتصادي موجود درکشور را مي توان با دو سطح تحليل(عوامل زمينه ساز و عوامل شتاب دهنده) مورد بررسي قرار داد. 




1- بيکاري: بيکاري يکي از مهمترين معضلات کشور در سال هاي اخير است. بر اساس سايت مرکز آمار نرخ بيکاري در کشور 12/6 در صد از جمعيت فعال کشور مي باشد و شاخص نرخ بيکاري فصلي جوانان به 28/8 درصد رسيد تا رکورد اين نرخ در شانزده سال گذشته شکسته شود[2].


2- برآورده نشدن انتظارات مردم از رياست جمهوري: با وجود محاسن برگزاري مناظرات در جريان انتخابات رياست جمهوري، موضوعي که در افکار برخي از بينندگان در اين سالها برجسته شد بحث عدم سلامت اقتصادي مقامات اجرائي است. در جريان مناظرات انتخاباتي نامزدها ، نامزد رقيب يا اطرافيانش را به فساد اقتصادي متهم مي کردند با توجه به عدم اثبات و پيگيري قضائي اين نوع تهمت زني ها،‌ بيشترين تاثير آن را مي توان در نااميدي جامعه مشاهده کرد که مخاطبين را به جمع بندي برساند که جريانات سياسي کشور از سلامت اقتصادي برخوردار نمي باشند. در حقيقت مردم انتظار ندارند کساني که سلامت اقتصادي ندارند در پست هاي اجرايي بالا قرار گيرند.


موضوع ديگر عدم تحقق وعده هاي اقتصادي مي باشد زيرا نامزدها و از جمله رئيس جمهور منتخب به منظور کسب راي، وعده ها و شعارهاي اقتصادي زيادي را مطرح کردند که از توان آنها خارج و يا با کم کاري تحقق پيدا نکرده است. اين موضوع باعث افزايش نيتي مردم مي شود چراکه مردم با وعده هاي داده شده به فرد مورد نظر راي مي دهند اما بعد مشاهده مي کنند که وعده ها تحقق پيدا نکرده است.


در حقيقت دو موضوع بالا باعث مي شود که فاصله بين انتظارات و واقعيات زياد باشد و اين اختلاف منجر به نيتي و اعتراض مي شود.


3- عدم برخورد مناسب با مفسدان اقتصادي: فساد اقتصادي يکي از مشکلات و مسائلي است که اين سال ها جمهوري اسلامي با آن درگير بوده است از پرونده هاي فساد اقتصادي در کشور در سال هاي اخير مي توان به محکوميت محمدرضا رحيمي معاون اول دکتر احمدي نژاد درارتباط با پرونده اختلاس از بيمه ايران به پنج سال و 91 روزحبس و پرداخت دو ميليارد و 850 ميليون تومان رد مال و يک ميليارد تومان جزاي نقدي، محکوميت مهدي هاشمي رفسنجاني به 10 سال حبس به جرم اختلاس، ارتشاء و مسائل امنيتي، پرونده فروش نفت توسط بنياد تعاون نيروي انتظامي، فساد در صندوق ذخيره فرهنگيان، اتهامات مهدي جهانگيري ، اتهامات حسين فريدون و . نام برد.


از آنجا که اکثر پرونده هاي فساد اقتصادي از طرف سياسيون مطرح و قوه قضائيه نيز دادگاه هاي را به صورت غير علني و طولاني مدت برگزار مي کند. روند نااميدي مردم از اين روند افزايش پيدا کرده است. ضمن اينکه عدم شفاف سازي جرائم در دادگاه ها و بزرگنمايي آنها در فضاي مجازي و. باعث شده است که در نگاه بخشي از جامعه محکوميت ها با جرائم ارتکابي تناسب نداشته باشد!


4- عدم برخورد با مديران نجومي بگير: در بررسي روند مواجهه دولت با موضوع فيش‌هاي نجومي متاسفانه به اين مسئله پي مي‌بريم که انگيزه و اراده‌اي در دولت براي برخورد با اين مفاسد وجود ندارد و تا به امروز روياي برخورد با مديران نجومي تعبير نشده است بنا به اظهارات محمد حسيني «نماينده تفرش و عضو کميسيون برنامه و بودجه مجلس» برخي مديران براي بازپس گرفتن حقوق‌هاي نجومي مسترد شده شکايت کرده‌اند و برخي در همان محلي که حقوق‌ها را دريافت کرده‌اند مشغول به کار هستند. جالب آنکه سخنگوي دولت در اظهاراتي تأمل‌برانگيز يکي از مديران نجومي بگير را از ذخايره نظام و امانت‌دار بزرگ کشور دانست. قطغا عدم برخورد مناسب با کساني که حقوق غيرمتعارف مي گيرند براي جامعه قابل هضم نمي باشد و اين اشکال را به کل نظام نسبت مي دهند.[3]


در شرايطي که بخش قابل توجهي از مردم به خاطر چالش هاي اقتصادي ناشي از تحريم و سياست هاي دولت ها تحت فشار قرار گرفته اند. مجموعه عوامل ديگري در روزها و ماه هاي پاياني سال 1396 رخ داده است که باعث نااميدي هرچه بيشتر مردم از بهبود وضع معيشت و شتاب دهنده اعتراضات شد. 


الف) بلاتکليفي مال باختگان در موسسات اعتباري: در ماههاي گذشته تعدادي از موسسات مالي و اعتباري اعلام ورشکستگي کرده اند اين موضوع باعث اعتراض و تجمعات مال باختگان در برخي مناطق مختلف کشور شد که بعضي از تجمعات با شعارهاي تند عليه مسئولين حکومتي نيز همراه بوده است.


ب) نگراني نسبت به بودجه 97: موضوع موسسات اعتباري درصد کمي از جامعه را تحت تاثير قرار داده بود اما در اين روزها اخبار متعدد در خصوص افزايش دوباره قيمت سوخت، حذف يارانه ها و . در بودجه 97 از سوي مسئولين به گوش مردم رسيد و اين پيام به مردم داده شد که تورم جديدي در راه است. اين در حالي است که مردم مي دانند افزايش قيمت سوخت تورم و جو رواني نامناسبي را در جامعه بوجود مي آورد. 


در نهايت بايد ذکر نمود نيتي اقتصادي موجود در کشور که بخش اعظم آن برگرفته از سياست هاي غلط اقتصادي مسئولين مي باشد و باعث ايجاد نااميدي در برخي از مردم شده است يکي از عوامل ابتدايي اعتراضات اخير است. اما اين اعتراضات خيلي سريع از خواستگاه اصلي خود فاصله گرفت و گروه هاي ديگري که اصلا دغدغه اقتصادي ندارند مديريت اعتراضات را در دست گرفتند. اگرچه بيگانگان توانستند با بهره برداري و برنامه ريزي براي آن، فعاليت در شبکه هاي مجازي و تحريک و نفوذ در بين معترضان، مشکلات و خسارات مالي و جاني را بر مردم تحميل کنند اما قطعا اين ناارامي ها در روزهاي آينده به صورت کامل به اتمام خواهد رسيد و موضوعي که مهم است تصميمات آينده مسئولين اجرائي کشور است که بايد با اتخاذ سياسيت هاي اقتصادي مناسب براي حل مشکلات اقتصادي مردم گام هاي اساسي را بردارند و اميدواري به آينده را بيش از پيش افزايش دهند .




1. fa.wikipedia.org


2. www.amar.org & www.mehrnews.com


3. www.mashreghnews.ir & www. Tasnimnews.com






مق/ج


منبع: سايت بصيرت


علي رغم اينکه طرح مديريت مصرف سوخت تصميم سران قوا و يک مرجع قانوني بود، بايد هم اجرايي شود، ولي آيا حق نداريم بگوييم چرا اينقدر بد اجرا شد؟ مي‌توانستيد بهتر عمل کنيد، اما چرا اينقدر بد؟!


پايگاه بصيرت


محمد حسين صفارهرندي درباره تجربه اجراي طرح مديريت سوخت در گذشته گفت: آن زمان قبل از اجراي طرح کليت قضيه را همه مي‌دانستند و از مدت‌ها قبل منتظر اجراي چنين تصميمي بودند.




وي افزود: به نظرم آن چيزي که بيشتر از هر اتفاق ديگري براي مردم و بعضاً براي دست‌اندرکاران غيرقابل قبول جلوه کرد «کتمان‌کردن» موضوع توسط مسئولان دولتي و اجرايي بود و اين کتمان‌کردن مدام صورت مي‌گرفت در حالي که توقع اين بود بدون افشاي زمان دقيق اجراي طرح، اصل ماجرا براي مردم توضيح داده شود.




عضو کابينه دولت نهم با اشاره به سابقه اجراي چنين طرح‌هايي تصريح کرد: هم تجربه موفق و هم تجربه ناموفقي در دولت‌هاي پيشين داشتيم بنابراين شايسته بود مردم را بيشتر از اين‌ها، در جريان مي‌گذاشتند. در اين صورت مردم هم همراهي مي‌کردند.




صفارهرندي ادامه داد: همانطور که اعلام شده واريز مبالغي به حساب مردم آغاز شده است بهتر بود اين مبالغ قبل از اجراي طرح به حساب خانوار‌ها واريز مي‌شد که اگر چنين بود مي‌توانست در ترقيق اين رنج موثر واقع شود.


صفارهرندي در بخشي ديگري از سخنانش با رجوع به خاطراتش درباره اجراي طرح اصلاح مصرف سوخت در دولت نهم تصريح کرد: رئيس جمهور وقت بنا داشت چنين طرحي را به تنهايي و با تکيه صرف بر دولت انجام دهد، اما رهبر معظم انقلاب فرمودند اين کار صرفا مختص دولت نيست و بايد کل نظام پاي کار بيايد، مجلس و قوه قضائيه را هم دخيل کنيد؛ از اين بالاتر صاحبنظران در حوزه دانشگاه هم توجيه شوند و حتي اپوزوسيون دولت هم در جريان ماجرا قرار بگيرند» يعني حتي مخالفان فکري دولت آن‌ها هم بايد توجيه شوند. اتفاقاً اين روش موثر واقع شد و زماني که طرح به مرحله اجرا درآمد هيچ کس مخالفتي با آن نکرد حتي اپوزيسون دولت.




وي در ادامه کساني که اهل پيگيري‌هاي تحقيقي هستند را ارجاع داد به مصاحبه‌اي که همان ايام محمد شريعتمداري وزير فعلي تعاون، کار و رفاه اجتماعي با يکي از رومه‌ها انجام داده بود، و تصريح کرد: ان زمان خبرنگار تلاش کرد از آقاي شريعتمداري يک جمله بگيرد که اين کاري که شده - طرح هدفمندي - کار غلطي است؟ ايشان مي‌گويد نه کار خوب بود. خبرنگار که تيرش به سنگ مي‌خورد مجدد مي‌پرسد اگر اين اختياراتي که اين دولت دارد زمان شما هم بود همين کار را مي‌کرديد آقاي شريعتمداري منصفانه مي‌گويد معلوم نبود اين کار را مي‌کرديم و در نهايت مي‌گويد خوب کاري مي‌کنند، خوب اجرا مي‌کنند، ممکن است که من هم اشکالي داشته باشم، ولي دارد خوب اجرا مي‌شود.




صفارهرندي گفت: اثر هماهنگي کامل تمام عيار منطبق بر رهنمود‌هاي حضرت آقا اين است که اپوزيسيون دولت هم تائيد مي‌کند و حتي حاضر است در قبل حرف خودش مقاومت کند در حالي که در وضعيت فعلي حتي خود دولتمردان هم حاضر نيستند دفاع کنند؛ و وقتي گفته مي‌شود بيايد توضيح دهيد مي‌گويد من در جريان نيستم.




عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام تاکيد کرد: علي رغم اينکه طرح مديريت مصرف سوخت تصميم سران قوا و يک مرجع قانوني بود، بايد هم اجرايي شود، ولي آيا حق نداريم بگوييم چرا اينقدر بد اجرا شد؟ مي‌توانستيد بهتر عمل کنيد، اما چرا اينقدر بد؟!


منبع: خبرگزاري فارس


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

پیکاسو طرح Kelly دانش و آگاهي راز های زندگی گلواژه ها و سخنان فلسفی متفکرین سرتاسر دنیا مرکز جامع خدمات روستایی زیویه محوطه سازی | آبنما | دیوار سبز | بام سبز Mary فروشگاه ابزار تعمیرات موبایل !! Hacker Shoo